تنهایی های یک دلشکسته

این وبلاگ شخصی مخصوص دل نوشته های من است
ممنون میشم اگه نظراتتون و درمورد مطالب و وبلاگ بگید

تنهایی های یک دلشکسته
آخرین مطالب
نویسندگان
۰۸ اسفند۲۲:۵۵

نمی دانم چرا اینقدر دلتنگتم
نمی دانم چرا اینقدر دلم برای نوازش کردن هایت تنگ شده
نمی دانم چرا اینقدر به فکرتم
فقط این رامی دانم که دوستت دارم

فقط می دانم که عاشقم

کاش می شد فاصله هارا از بین برد

شاید که این دل آرام گیرد شاید...

| ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۵۵
۰۷ اسفند۱۷:۳۴

برام مهم نیست کجایی

برام مهم نیست چی کار میکنی

فقط این برام مهمه که هنوزم به فکرمی

و هنوزم که هنوزه دوستم داری

درسته خیلی اذیتت کردم اما بازم دوستم داری

پس منم باید یه جوری جبرانش کنم گلم

پس منم دوست دارم مریم جان

| ۰۷ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۳۴
۰۴ اسفند۱۱:۱۷

از وقتی که چشم هامو باز کردم

تنها بودم اصلا تنهایی توی خونم هست

آره

تنها

تنهایی چیزیه که سرنوشت

برام نوشت

هر وقت تلاش کردم

که دوستی برای

خودم پیدا کنم

شاید تونسته بودم

پیدا کنم اما

روزگار همه شونو

یه جوری ازم گرفت

آره تنهایی برام

نوشت

که

تنها باش تنها...

| ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۱۷
۰۳ اسفند۱۷:۰۳

شاید برای بعضی ها درک

این کلمه سخت باشه

کلمه ای با عنوان

عشـــــــــــــــــــــــق

عشق جزو

روحی است

که خداوند بزرگ

در ما دمیده

است

شاید بعضی ها

خاظره ی خوشی

از عشق نداشته باشند

اما هرچی باشه

خوبه


| ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۰۳
۰۳ اسفند۱۰:۰۸

من بودم کسی که

غرورش و به خاطرت

زیر پات می زاشت

من بودم کسی که

به خاطر موندنت

هر کاری و می کردم

حالا باید تو

به خاطر موندنم التماس

کنـــــــــــــــــــــــــی

چون این بار دل من که دلم

شکستــــــــــــــــــــــــــه

وقتی که آدم دلخوره

نباید هرچیزی و بگه


| ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۱۰:۰۸
۳۰ بهمن۱۸:۲۷

باز دوباره شروع کردن

شروع کردن وابستگی

شروع کردن عشق بازی

خوب است

همیشه اولش خوب بوده

اما

آخرش را هیچ وقت نپرس

| ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۱۸:۲۷
۲۸ بهمن۱۹:۲۹
دلم از دنیا بد جور گرفته
میدونی چرا؟
چون
این همه می چرخی
و می چرخونه تو رو
که چی بشه؟
هان ؟
عجب دنیاییه ها

| ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۲۹
۲۵ بهمن۱۹:۱۶
خبر دارین دیگه؟ روز ولینتاین برهمه عاشقان مبارک

و به عشق خودم مبارک باششـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

دوست دارم مریـــــــــــــــــــــــــــــــــم

| ۲۵ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۱۶
۲۴ بهمن۱۷:۳۷

اونی که روزی حاظر بودم به دوست داشتنش قسم بخورم حالا حتی نمیدونم دوستش دارم  یانه همه چیز یه دفعه ای بود اولش با انتظار شروع شد و آخرشم با سردی من آره سردیه من .منی که حاظر بودم فقط برای یک لحظه شنیدن صداش جونم وهم بدم دیگه حتی برای دیدنشم ارزشی قائل نیستم.حتما می گین چه سنگ دله سجاد اماهرکسی طاقتی داره به خدا حرف هاش جوری بود که اشک هایی که ریختم و زیر سوال می برد بهم می گفت بهم توجه نمیکنی؟در حالی که شب و روزم فکر کردن به اون بود به خدا انصاف نیست پس منم بهش میگم دیگه غرورم و نمی شکنم دیگه بهت نمی گم برگرد بهت میگم خود دانی میمونی بمون نمی مونی نمون چون تنهاییم ،سیگارهام بهتر از تو قدرمو میدونستن که ترک شون کردم به خاطر تو که نمیدونی ای مغرور.دیگه بهتره حرفی نگم فقط خودت میدونی نه التماست می کنم نه چیزی میخوای بمونی بمون نمی خوای نمو ن به درک .اما فکر نکن که دوست ندارم ،دارم اما خودت کردی خودت زیر سوال بردی همه چیزو

| ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۳۷
۲۳ بهمن۱۸:۳۴

یه چیزیو میدونی؟

دیگه از عشقت سرد شدم

دیگه برام مهم نیستی

میدونی چرا؟

چون ازم خیلی دور شدی

میدونم حتما میگی خودم کردم

باشه خودم کردم

اگه تو دوستم داشته باشی

این سردیو گرم میکنی اما

اگه نباشی دیگه

برام مهم نیست

الآن وقتشه که دوباره خودتو برام

ثابت کنی

اگر هم نکنی اصلا برام مهم نیست

برو با کسی باش که

به قول خودت

بهت

توجه کنه

| ۲۳ بهمن ۹۱ ، ۱۸:۳۴