تنهایی های یک دلشکسته

این وبلاگ شخصی مخصوص دل نوشته های من است
ممنون میشم اگه نظراتتون و درمورد مطالب و وبلاگ بگید

تنهایی های یک دلشکسته
آخرین مطالب
نویسندگان

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۰ مهر۱۷:۲۶

رساندنش برایت آسان بود 
در دل جا کردنش آسانتر
وجودم شدنش از آن آسانتر
نفسم شدنش از آن آسانتر
حالا چطور می خواهی نفسم وجودم دلم را ازمن جدا کنی؟

| ۳۰ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۶
۰۸ مهر۲۱:۴۱

همسفر!

در این راه طولانی

که ما بی خبریم

و چون باد می گذرد،

بگذار خرده اختلاف هایمان، با هم باقی بماند

خواهش می کنم !

مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی.

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت، دوست داشته باشم.
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.

مخواه که هر دو، یک آواز را بپسندیم.

یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را
و یک شیوه نگاه کردن را.

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی، و رویاهامان یکی.

هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن، دال بر کمال نیست. بلکه دلیل توقف است.




عزیز من !

دو نفر که عاشق اند، و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛
واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق.
و یکی کافیست.
عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است.

اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.

من از عشق زمینی حرف می زنم، که ارزش آن در “حضور” است،
نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.



عزیز من !

اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد.
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.
بخواه که همدیگر را کامل کنیم، نه ناپدید.

بگذار صبورانه و مهرمندانه، درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم.

اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند.

بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند، نه فنای متقابل.
اینجا، سخن از رابطه ی عارف با خدای عارف در میان نیست.
سخن از ذره ذره ی واقعیت ها و حقیقت های عینی و جاری زندگیست.

بیا بحث کنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.
بیا کلنجار برویم.
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.

بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگی مان را، در بسیاری زمینه ها، تا آنجا که حس می کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می بخشد،

نه پژمردگی و افسردگی و مرگ،… حفظ کنیم
من و تو، حق داریم در برابر هم قد علم کنیم.

و حق داریم، بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.

عزیز من !

بیا متفاوت باشیم ...

| ۰۸ مهر ۹۲ ، ۲۱:۴۱
۰۸ مهر۲۰:۲۶

خدایا !!!!

تا امروزش می گفتی شاد باشم

حالا که سیاه شده قلبم

حالا که زندگیم پر از غمه

غصه شده غذای دلم

حالا به امید کی باشم؟

حالا دلم به چی خوش باشه؟

جهنمت اینجاست؟

کجاست که دلم می خواد بسوزه خلاص

| ۰۸ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۶
۰۸ مهر۱۹:۱۹

ترسم از این بود...

روزی فراموش گردم...

روزی آتش عشقم در دلش خاموش گردد...

روزی را می بینم اگر هم مرا ببینی نشناسی...

روزی بود بامعرفت بودی گه گاهی به ما سر می زدی...

روزی بود به یادم بودی حالا داری حرفمو می خونی

این بار من به یادتم...


| ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۹:۱۹