تنهایی های یک دلشکسته

این وبلاگ شخصی مخصوص دل نوشته های من است
ممنون میشم اگه نظراتتون و درمورد مطالب و وبلاگ بگید

تنهایی های یک دلشکسته
آخرین مطالب
نویسندگان
۰۸ مهر۱۹:۱۹

ترسم از این بود...

روزی فراموش گردم...

روزی آتش عشقم در دلش خاموش گردد...

روزی را می بینم اگر هم مرا ببینی نشناسی...

روزی بود بامعرفت بودی گه گاهی به ما سر می زدی...

روزی بود به یادم بودی حالا داری حرفمو می خونی

این بار من به یادتم...


| ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۹:۱۹
۲۰ ارديبهشت۱۹:۰۴

نگاهت برای چشمانم زیادی بود
حرفایت برای گوش هایم زیادی شیرین بود
ناز کردن هایت برای جسمم زیادی بود
آری عشقت از سرمم زیادی بود اما رسمش این نبود...

| ۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۴
۱۳ ارديبهشت۲۰:۵۲

آری عشقی که در دلم رشد کرده بود

به فنارسید عشقی که جوانه زده بود

عشقی که برای نگه داشتنش هرکاری کردم

دیگر این است سرنوشتم تنهایی...

باید از این بعد قطرات اشکم را بشمارم در لحظات تنهایی

| ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۵۲
۲۵ فروردين۱۱:۱۱

چه خوبه کسیو داشته باشی که عاشقت باشه

چه خوبه کسیو داشته باشی به فکرت باشه

چه خوبه کسیو داشته باشی دلتنگت باشه

چه خوبه کسیو داشته باشی وقتی بهش یه بار پیام نمیدی نگرانت میشه

چه خوبه...

| ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۱۱
۲۳ فروردين۰۹:۴۸

بگذار این عشق با تلخی هایش بماند

بگذار سختی این عشق کمرم را بشکند

بگذار این عشق را فقط باتو سهیم باشم

بگذار دلم با دلتنگی هایش بمیرد

بگذار دلم شیرینی عشق مجنون را بداند

| ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۴۸
۲۰ فروردين۱۴:۲۳

تویی که همیشه پیشم هستی

تویی که با هرمشکلی که داشتم باهام موندی

تویی که به خاطر خودم دوستم داشتی

تویی که عاشقانه دوسم داری

پس اینو  بدون هیچ کسی جاتو نمی گیره هیچ کسی

| ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۲۳
۰۷ فروردين۱۰:۳۸
از دلم خبر نداری که ...
با این که سرد و خسته است تورو به جون می خره
از سردی این دل نگو که دلم از این دوری به بعد سرده سرد...
از خسته گی دلم نگو که خسته از این دلتنگی هاست...
اما با این همه هنوزم عاشقته هنوزم می خواد باتو باشه
انگاری خیلی می خوادت خیلی...
پس نرو با این دلم بمون
| ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۳۸
۰۳ فروردين۱۷:۱۱

عاشق اش بودم

زندگی ام بود

دنیایم بود

تمام کلماتم بود

حالا فقط برایم این مانده است یک دل

کاش آن دل هم سالم بود که نیست...

نمی تواند این دل سالم بماند در جایی که

رسم است شکستن دل ها

آری منم و من و دیگر بس

رفتنش برایم سخت است اما نمی خواهم...

زندانی و وابسته منی باشد که به من رسید محال است

بهتراست تنهایش بگذارم تا از این زندان آزاد گردد آزاد...

| ۰۳ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۱
۲۶ اسفند۱۸:۱۸

اگر این را بخوانی شاید ناراحت شوی اما حقیقت است...

حقیقتی تلخ نسبت به عشقم...

عشقی که برای نگه داشتنش چندین بار جنگیدم آری...

اما سردی زمستان عشقم را سرد کرد سرد...

به سردی که اصلا احساسی نسبت به عشقم دگر ندارم...

شاید دوری این کار را کرده است اما دیگر نمی توانم نمی توانم...

نمی توانم بی تو نمی توانم شاید تنهایی برای ابد بهترین راه باشد

نگو سنگ دلم نه الآن که دارم این و می نویسم اشکانم مانند باران بهاری می بارد

| ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۱۸
۲۴ اسفند۰۹:۳۳

یاد گرفتم ز دنیا که عاشق نباید بود

یاد گرفتم ز دنیا دگرحرف دلم را نگویم

یادگرفتم ز دنیا وابسته ی دگری نباشم

یادگرفتم ز دنیا تنهایی برای من است

یادگرفتم ز دنیا فقط خالقش را باید دوست داشت نه دگری را...

| ۲۴ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۳۳