برای چه گریزانی از من نمی دانم
شاید کار کرده ام لایق حرف دل نیستم
شاید دل ما سنگ صبور نیست برای یار
که لایق نمی داند حرفش بدانم
شاید با خود می گوید دردش که کم نیست
خودش درد زیاد دارد بهتر است نگویم
ای عزیز
رسم رفاقت این نیست که در درد ها رفیق را فراموش کرد
خودت که می دانی کم کنار هم برای هم مرهم نبودیم
حالا برای چه آخر...